همیشه میگویی دنیا زیباست...بخند که دنیا بهت بخنده...
الان شدم مثل همان ...حکایت آن مرد ...که نزد روانپزشک رفت...
و از غم بزرگی که در دل داشت گفت ... دکتر لبخندی زد و گفت...
برو به سیرک ...آنجا دلقکی هست...که آنقدر میخنداندت...
تا هر چه غم داری فراموش کنی...وآن مرد با لبخند تلخی...
رو به دکتر کرد و گفت...آخر من همان دلقکم...